محمد امینمحمد امین، تا این لحظه: 12 سال و 19 روز سن داره

امانت خدا

اولین قدمهای محمد امین جون

1392/1/2 23:20
نویسنده : مامان امین
450 بازدید
اشتراک گذاری

22/03/2013 سلام دنیای مامان 

امروز اومدم بایه خبر خوب . در اولین روز سال 92 یه عیدی قشنگ بهمون دادی . و اونم این که در سن 11 ماه و 15 روزگی اولین قدمهای کوچیکتو رو زمین گذاشتی و 2-3 قدم به تنهایی راه رفتی. هوراااااا❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤تا قبل از اون همش دستاتو میگرفتیم و دور و بر خونه راه میبردیمت وتو هم خیلی دوست داشتی و ذوق میکردی . حتی این اخرا از بس مهارت پیدا کرده بودی فقط با یه دستت انگشتمونو میگرفتی و تاتی میکردی . تا اینکه دیشب که دوست بابایی برای عید دیدنی اومده بودن پسرشون علی کوچولو هی تو خونه میچرخید و اینور و اونور میرفت و تو هم از اون جایی که بچه ها رو خیلی دوست داری و هرجا برن دنبالشون میری چهار دستو پا دنبالش می رفتی . وقتی اونا رفتن بابایی طبق معمول روزای قبل میخواست راهت ببره که تو به محض ایستادن پاهاتو تند تند جلو عقب بردی عین راه رفتن . بعدشم وقتی یه چند قدم راه رفتی 2-3 قدم مونده به مبلا دست بابایی رو رها کردی و بقیه راهو خودت به تنهایی طی کردی و خودتو رو مبلا انداختی . ❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤

بابایی با دیدن این صحنه با خوشحالی منو صدا کرد منم بدو بدو از اشپزخونه اومدم و تا دیدم این لحظه قشنگو از خوشحالی مونده بودم چیکار کنم❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤  بغلت کردم و بوست کردم  ولی باورم نمیشد پسر کوچولوی ما داره راه میره و پاهای کوچیکشو رو زمین میزاره و از این به بعد قراره با قدمهای خودش دنیا رو لمس کنه. ❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤

از بس راه رفتنت بامزه و شیرین بود و اصلا از دیدنش سیر نمیشدم  یکی دو بار دستتو گرفتم و یه قدم میبردمت و دستتو رها می کردم و از پشت سرت هواتو داشتم تا بقیه شو خودت بری . تو هم چند قدم میرفتی و من حسابی حال میکردم . وقتی خسته میشدی رو زمین مینشستی وبقیه رو چهار دستو پا میرفتی .

خدارو شکر میکنم که این لحظه رو بهمون نشون داد. نمیدونی منو بابایی چقدر دوست داشتیم این لحظه رو ببینیم و همیشه جثه کوچیک تو رو در حال راه رفتن تصور میکردیم . 

از خدا میخوام کمکت کنه همیشه قدمهاتو در راه خیر و هر انچه که خوبه و مورد رضای خداست بذاری و زندگیت پر از اتفاقات خوب و خوشحال کننده باشه نازنینم. ❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان سونیا
11 فروردین 92 16:56
به به اولین قدم برداشتنت رو تبریک میگم عزیزم انشاالله بقیه موفقیتهات رو هم یکی کی ببینیم پیشا پیش تولدت رو هم تبریک میگم انشاالله 120 ساله بشی عزیزم


خیلی ممنونم خاله جون .تولد سونیا جونم مبارک باشه.بازم به ما سر بزنید.
مامان سونیا
20 فروردین 92 15:21
,,,,,,,,,,,,,*,,,,,*,,,,,*

,,,,,,,,,,,,,,,,,’0,,,,”0,,,,”0

,,,,,,,,,,,,,,, _||___||___||_

,,,,,,,,,,’*,,{,,,,,,,,,,,,,,,,,,,},*

,,,,,,,,,, 0,,{/\/\/\/\/\/\/\/\/\/},’0

,,,,,,,,,_||_{_________”___}_||_

,,,,,,,,{/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/

,,,,,,,,{,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,}

,,,,,,,,{/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/}

,,,,,,,,{_____________”_______}

~~~~HAPPY BIRTHDAY TO YOU~~~~






ممنونم خاله جون از اینکه بهمون سر میزنین
✿♡✿ مامان و بابای محمدپارسا ✿♡✿
20 فروردین 92 23:41
تولد تولد تولدت مبارک
انشالا تولد 120 سالگیت عزیزم


ممنونم خاله جون .
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امانت خدا می باشد