11ماه و 22 روزگی
31/03/2013 سلام مهربونم
راستش چند روزه سرفه میکنی و یکم ناخوشی . الهی بمیرم مخصوصا وقتی تو خواب سرفه اذیتت میکنه و با گریه و فریاد از خواب میپری . دیشبم چندبار بیدار شدی و نمیتونستی بخوابی . نفسم زود زود خوب شو که مامان طاقت نداره ببینه درد داری .
پسرک شیرینم دیگه اقایی شدی برا خودت و استقلال پیدا کردی . بعضی کارا یی رو که قبلا نمیتونستی انجام بدی و ما باید کمکت میکردیم الان دیگه خودت به تنهایی انجام میدی مثل بالا و پایین رفتن از مبلا و تخت و جاهایی که ارتفاعشون کمه. و روزی هزار بارماهرانه از روشون بالا و پایین میری و دیگه ما نگران افتادنت نیستیم .
بعدازخوردن هر قاشق غذا که ما بهت میگیم امین غذا خوشمزه است؟ تو درجواب میگی : به به
بعضی از حروفو تقریبا میتونی بگی مثل ب د ن گ ز ت چ ک ی و وقتی کلماتی رو که این حروف در اونا بکار رفته میشنوی یه چیزی شبیه اونو تکرار میکنی .
امروز چند بار در حین بازی کردن یه چیزی شبیه دانکه گفتی. (دانکه یه کلمه المانیه به معنی ممنون ) خب گهگاهی کلمات المانی رو تو خونه از منو بابایی میشنوی و ازاونجایی که خیلی باهوشی زود یاد میگیری .
وقتی ما میگیم یک تو هم تکرار میکنی و میگی : گک .
عزیزکم بعد از گفتن هر کلمه جدید که با فریاد شادی ما رو به رو میشی با تمام وجود میخندی و حرفتو تکرار میکنی قربونت برم.
همش میری زیر میز غذاخوری و بعدش می ایستی و سرت گیر میکنه به میز و اونجاست که با فریاد و گریه مارو به کمک میطلبی.
دیگه چیزی یادم نمیاد جز اینکه باید بگم بیشتر وقتا اگه کاری رو ما بگیم نکن پسرم . تو به حرفمون گوش میدی و اون کارو انجام نمیدی . و یا وقتی من تو اشپزخونه دستم بنده و تو میری توی اتاق . منم نگرانم که به چیز خطرناکی دست نزنی. تا صدات میکنم فورا بدو بدو میای و خودتو بهم نشون میدی. اینا همه نشون از فهم بالا و تیزهوشی تو داره نازنینم و من کلی ذوق میکنم وقتی میبینم حرفامو میفهمی.