9 ماهگی
08/01/2013 سلام گل پسر مامان 9 ماهگیت مبارک.♥
9 ماهه وارد زندگیمون شدی (البته در اصل 18 ماهه که با ما همراهی) و از برکت وجودتو نه تنها خونه و زندگیمون بلکه قلب و روحمون نور باران شده .
9 ماهه که افتخار مادری کردن برای تو نصیبم شده و قلبم هر لحظه از عشق تو سرشار میشه وروز به روز این محبت و عشق مقدس عمیق تر و عمیق تر میشه.
9ماهه که هر روز که میگذره شیرین تر و خواستنی تر میشی و منو بابایی بیشتر و بیشتر عاشقت میشیم. نه تنها ما بلکه پدر بزرگا و مادر بزرگا و عموها و خاله ها و دایی جونت و.... هم عاشق لبهای پر خنده و خوشرویی تواند و هر لحظه دلشون واسه تو تنگ میشه.
پسر قشنگ ما... این روزها خیلی دوست داری راه بری و البته از هر جایی کمک می گیری و اروم اروم قدم بر می داری.و اگه کسی دستتو بگیره فورا شروع میکنی به راه رفتن و ذوق میکنی و میخندی.
وقتی باهات حرف میزنیم همش میگی ها ? ها? و هر چی ما بهت بگیم تو هم این حرفو تکرار می کنی (مثل قلمراد).
وقتی صدای جاروبرقی رو میشنوی به اون خیره میشی و هر طرف جارو بره اونو دنبال می کنی و گاهی با روروئک تند تند می دویی و جلوتر از اون میری ویا از بس عقب و جلو میری که سیم جارو لای چرخای روروئکت می پیچه.
ماشالله قدت بلند شده و دیگه دستت به دستگیره کمدو کابینت ودرجه های اجاق گاز میرسه و همش سراغ اونها میری و درهارو باز میکنی ولی خوشبختانه هنوز نمیتونی درجه هارو بچرخونی.
برنامه های کانال هدهد (مخصوص بچه هاست ) رو هم که خیلی دوست داری و وقتی پخش میشه میری و می چسبی به tv و به اون خیره میشی ماهم هی میاریمت عقب وتو باز برمیگردی سرجات. و حالا چندتا عکس....
قربونت برم اقا مهندس کوچولو ...