محمد امین و روروئک
19/10/2012 سلام پسر خوشگل مامان ! چند روزیه که که رو روروئکت می شینی و حسابی خوشحالی و هی واسه خودت تو خونه می گردی. روزای قبل نمی تونستی راهش ببری و فقط در جا ثابت وای میستادی و به دورو بر نگاه می کردی ولی پسر باهوش مامان خیلی زود یاد گرفتی که چطور به حرکت درش بیاری و بهتره بگم بر روروئک مسلط شدی.
بعد از اون دیگه ارومو قرار نداری و دوست داری تو خونه بچرخی و به هر چی می بینی خودتو برسونی و از نزدیک لمسش کنی. از tv و جاروبرقی و گلدون گرفته تا میز وصندلی و کمد و..... حتی به جا کفشی هم رحم نکردی و رفتی سراغش و بهمش ریختی خلاصه حسابی شیطونو بلا شدی و هرچی تو مسیرت قرار داره رو دست میزنی و بهم میریزی . منم که کارم شده دنبال تو این ورو اون ور بیام تا مبادا به خودت اسیب بزنی وروجکم .
دیگه اینکه امروز داشتم نماز می خوندم که تو خودتو مثل فرفره بهم رسوندی رو سجاده ایستادی و چادرمو کشیدی و خاستی بغلت کنم. اخه قربونت برم سر نماز که نمی شه بغلت کنم , وقتی بزرگ شدی همه اینارو میفهمی . خب دیگه پسرکم هر چی از شیرین کاریات بگم بازم کمه ولی دیگه باید برم واست حریره بادوم درست کنم . همین الانم کنارم رو تخت خوابیدی و همه قلم دفترامو بهم ریختی و داری با خودت اواز میخونی .برم تا صدات درنیومده . این چند تا عکسم تو این چند روز ازت گرفتم.
.