بالاخره صدام زدی
27/02/2013 سلام گلم
امروز خیلی خوشحالم چون کلمه ای رو که مدتهاست منتظرم بگی امروز ازت شنیدم . وقتی توی تختت داشتی بازی میکردی و صداهای جور واجور در میاوردی بین اون صداها اولش فکرکردم که اشتباهی شنیدم....
اما وقتی نگات کردم تو هم داشتی به من نگاه میکردی و می خندیدی و گفتی ... ماما.
این بار مطمئن شدم و حسابی ذوق زده شدم و اومدم بغلت کردم و بوسه بارانت کردم . باورم نمیشد . با تمام وجودم احساس کردم داری منو صدا میکنی . بعدش هر کاری کردم تا دوباره تکرار کنی تو میخندیدی و در عوض میگقتی بابا / دادا / نانا....
خب ... هرچند یکی دوبار بیشتر نگفتی ولی حسابی هیجان زده ام کردی .من همچنان منتظرم که به این نام زیبا صدام کنی و از اونچه که تو ذهن کودکانه ات میگذره و از خواسته هات و ارزوهای قشنگت با مامانی حرف بزنی .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی