محمد امینمحمد امین، تا این لحظه: 12 سال و 11 روز سن داره

امانت خدا

بالاخره صدام زدی

1391/12/9 20:55
نویسنده : مامان امین
439 بازدید
اشتراک گذاری

27/02/2013 سلام گلم

امروز خیلی خوشحالم چون کلمه ای رو که مدتهاست منتظرم بگی امروز ازت شنیدم . وقتی توی تختت داشتی بازی میکردی و صداهای جور واجور در میاوردی بین اون صداها اولش فکرکردم که اشتباهی شنیدم.... سوال

اما وقتی نگات کردم تو هم داشتی به من نگاه میکردی و می خندیدی و گفتی ... ماما.

این بار مطمئن شدم و حسابی ذوق زده شدم و اومدم بغلت کردم و بوسه بارانت کردم . ماچ  باورم نمیشد . با تمام وجودم احساس کردم داری منو صدا میکنی . هورا  بعدش هر کاری کردم تا دوباره تکرار کنی تو میخندیدی و در عوض میگقتی بابا / دادا /  نانا....

خب ... هرچند یکی دوبار بیشتر نگفتی ولی حسابی هیجان زده ام کردی .من همچنان منتظرم که به این نام زیبا صدام کنی و از اونچه که تو ذهن کودکانه ات میگذره و از خواسته هات و ارزوهای قشنگت  با مامانی حرف بزنی .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امانت خدا می باشد